قصه شنیدنی دایرهزنگی حاجیفیروز و ماجرای شنبهگردی/ از آوازهای کوچهباغی تا آشتیکنان در حمام
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۵۲۸۸۵
عید نوروز، قدیمیترین آیین ایرانی استقبال از بهار در ایران باستان است که در گذرگاه زمان اصالتش را بهعنوان یک رسانه فرهنگی حفظ کرده و به قرن۲۱ رسید.
به گزارش همشهری آنلاین، امروزه نوروز برای ایرانیها فقط یک ارثیه فرهنگی ارزشمند و به یادگارمانده از خرد احترام به اخلاق و طبیعتدوستی جمعی گذشتگان نیست، بلکه درقامت یک نرم افزار فرهنگی به عنوان میراث ناملموس جهانی پارسیزبانان در سازمان جهانی یونسکو به ثبت رسیده و اهمیت و جایگاه جهانی دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در گذشته بیشتر تهرانیها طبقکش بودند و روی همین طبقها بهصورت دورهگرد محصولاتشان را با شعر و آواز میخواندند؛ در واقع گویش تهرانیها به سبک آوازهای کوچهباغی بود. سبک آواز بیات تهرانی هم ویژه مردم شهر تهران است. این ماجرا در اسفندماه از چند روز مانده به آمدن بهار میان تهرانیها رونق زیادی داشت. دلیل اصلی، سبک زندگی عجلهوار تهرانیها بود؛ خصلتی که در تمام دورهها با زندگی آنها گره خورده است. ترمز این سرعت برای توقف، آوازخوانی بود. برای مثال سمنوفروش فریاد میزد «سمنو آی سمنو / مال پای هفتسین سمنو/ سمنو، چون قند شیرینه/ یکی از این هفتسینه که توی سفره میبینه» در کنارش سیبفروش هم فریاد میزد: «سیب شیرین دارم/ برای هفتسین دارم سیب آوردم از ارنگه/ سیب یکی یکی دارم/ ما سیب و درهم میفروشیم/ خوب و بد با هم میفروشیم.» جواد انصافی با تعریف، ماجرای کسبیخوانی را یکی از رسوم خاص تهرانیها عنوان میکند؛ آوازها و شعرهایی که فروشندگان برای بازارگرمی و تبلیغات اجناسشان زیر لب سر میدادند.
یکی دیگر از ابزار موسیقایی ایام نوروز دایرهزنگی دست حاجیفیروز است. دایره در واقع نمادی از گردی، اتحاد و صمیمیت اعضای خانواده دور سفره هفتسین است. بهگفته استاد نصرالله حدادی، آداب و آیینهای نوروزی هر شهری با توجه به هویت فرهنگی و شرایط جغرافیاییاش اجرا میشود، اما به تهران که میرسیم بسیاری از آدابهایی که از خردهفرهنگهای اقوام مختلف وارد آیینهای نوروزی شد با فرهنگ و امکانات اهالی آن به مرور زمان بهروز شد. برای مثال در میان سازهای کوبهای، دایره زنگی برخلاف بقیه پوست ندارد و این موضوع نشانگر این است که دایره زنگی محصول شهر تهران است. اینساز به مرور بهعنوان یکی از ابزار شادیآفرین مورد استفاده حاجیفیروز قرار گرفته است.
پاسداشت اخلاق و حفظ محیطزیست در آخرین چهارشنبه سالروز چهارشنبه آخر سال در روزگاری که خبری از شهرداریها و جمعآوری زبالهها نبود برای ایرانیها روز حفظ محیطزیست و نظافت بود. تقریباً از ۲۰روز مانده به سال نو مردم در تکاپوی جمعآوری زبالههای قابل اشتعال و سوزاندن آنها به مناسبت چهارشنبه آخر سال بودند. این ماجرا به میل همه مردم بود. به تعریف جواد انصافی این کار یک تیر و چند نشان بود. بخش اول ماجرا حفظ نظافت و پاکیزگی محلههای شهر را همراه داشت. این روزها با پیشرفتهای علمی متوجه شدیم که زبالهها باید سوزانده شوند، چراکه شیرابه زبالهها برای زمین مضر است. در واقع با همت اهالی، زبالهها جمعآوری میشد و در بخشهای روستایی زمین بسیاری از کشاورزان به همین بهانه وجین میشد. در بخشهای مسکونی هم خانمها، ضایعات اضافی خانه مانند پارچههای بدون استفاده، ابزار چوبی یا پلاستیکی را بیرون خانه میگذاشتند تا در چهارشنبه آخر سال سوزانده شوند.
احترام به سالخوردگان و حفظ حرمت آنها در این روز از دیگر میراثهای چهارشنبه آخر سال برای نسل جوان بود. ماجرا از این قرار بود که عدد ۷در فرهنگ ایرانیان مقدس بود و بعد از جمعآوری زبالهها، جوانان در ۷نقطه میدان اصلی شهر گولههای آتش را روشن میکردند. پریدن از روی آتش در زمانی که هنوز شعلههای آن چندان قوت نگرفتند ابتدا به بزرگان هر محله اختصاص داشت. با این کار سالخوردگان و بزرگان بهراحتی از روی آتش گذر میکردند و همین توانایی باعث ایجاد روحیه و انگیزه میان آنها میشد که هنوز گرد پیری و ناتوانی بر جانشان رخنه نکرده است. به همین منوال احترام آنها حفظ میشد و تجربیات و راهنمایی آنها مورد استفاده نسل جوانتر قرار میگرفت.
جواد انصافی تعریف میکند در تهران رسم بر این بود که اگر کسی محلهاش را عوض میکرد حتماً باید یکبار چهارشنبه آخر سال در مراسم قاشقزنی شرکت میکرد. این کار ابعاد روانشناختی داشت. حضور فرد تازهوارد در مراسم قاشقزنی یادآور کمک به متکدیان و نیازمندان بود. در واقع کسی که در این مراسم شرکت میکند، هرچند چهرهاش را با چادر پوشانده و ناشناس است، اما باید سختی دست درازکردن در مقابل غریبهها از سر نیاز را درک کند.
کوزه شکستن برای رونق صنعت و رعایت بهداشت و کمک به دیگران هم از رسوم زیبای اخلاقی چهارشنبه آخر سال بود که دکترعباس قنبری عدیوی یادآور میشود. ضمانت کار کرد ظروف سفالی قدیمی یک ساله بود. به مرور با توجه به سبک زندگی کوزهها که معمولا برای آب خوری مورد استفاده قرار میگرفت، لب پر میشد یا ترک بر میداشت. از طرفی شبعید و کمک به نیازمندان با حفظ شأن و کرامت آنها از سنتهای حسنه استقبال از نوروز بود. هرکس با توجه به بضاعت مالی خود مبلغی را داخل کوزه میانداخت به رسم جالب چهارشنبه آخر سال آن را میشکست. با این شکستن باید ظرف جدیدی جایگزین میشد که همین رونق صنعت و کسبوکارهای مرتبط را همراه داشت. بهداشت فردی و سلامت جسمی افراد با استفاده از ظرف نو و تمیزتر تضمین میشد.
غذاهای عیدانه تهرانیهایکی از بااهمیتترین آیینهای نوروزی طبخ غذاهای مفید پر از مادههای غذایی پرخاصیت در روز چهارشنبه آخر سال و ایام نوروز بود. سبزیپلو با کوکو که بعدها ماهی جایگزین آن شد و رشتهپلو از غذاهای مهمی بودند که مختص پایتختنشینان بود. جواد انصافی با اشاره به این موضوع تعریف میکند، بیشتر غذاهای نوروزی گیاهی بود، اما به مرور زمان با تغییر سبک زندگی طبخ غذاهای حیوانی هم به سبد غذایی تهرانیها اضافه شد. طبخ سبزیپلو و ماهی در شب چهارشنبه آخر سال بهدلیل مواد پروتئینی ماهی و فسفر آن برای تقویت حافظه و ذهن میان مردم باب شد. اما قبل از آن مردم سبزیپلو را با کوکوسبزی میپختند و بر این باور بودند با خوردن این غذا و سبزی که فسفرش چیزی از ماهی کم ندارد در سال جدید به کوکو افتادن (منظور فراموشی) نیفتند.
اما مهمترین اصل در زندگی رشتهکار را بهدست گرفتن و قدمگذاشتن در مسیر صحیح است. علاج این کار هم طبخ غذای رشتهپلو در چهارشنبه آخر سال بود. انصافی به این موضوع هم اشاره میکند که بسیاری از خانوادهها با این دیدگاه حتماً غذای اصلیشان در این روز رشتهپلو بود. حتی بعضی از بانوان مشتی رشته هم در جیب همسرانشان میریختند تا در سال جدید رشته کار و زندگی بهدستشان بیاید.
نصرالله حدادی در ادامه این نشست میگوید: در هر شهری براساس اقلیم جغرافیایی و نوع محصولات کشاورزی غذای مخصوصی طبخ میشد. برای مثال در تهران دریایی نبود که مردم دسترسی به ماهی پیدا کنند یا هر خانواده توان مالی خرید ماهی را نداشت و اغلب مردم سبزیپلو را با کوکو میپختند. اما با گذشت زمان بهتدریج ماهی جایگزین کوکوسبزی شد. البته ماهی دودی هم از غذاهای معروف سفرههای تهرانیها در گذشته بود. برای مثال برای پذیرایی از میهمانان در نوروز وقتی از کلوچه حرف میزنیم قطعاً یاد شمال میافتیم، پادرزای، شیرینی مخصوص خراسان، نانبرنجی شیرینی کرمانشاه و یوخه و غرابیه برای منطقه آذربایجان بود. تهران بهدلیل اینکه از زمان شکلگیری و توسعه پایتخت سلاطین مختلف از ۲۳۷سال گذشته بوده است، شیرینی مخصوصی با عنوان سپهسالاری در شیرینیفروشیها آماده میشد.
احترام به زمین و کاشت درختاین روزها زبان مشترک مردم دنیا حفظ محیطزیست است؛ موضوعی که ما قرنها پیش قبل از شکلگیری کانونهای جهانی محیطزیستی و امثال آنها در مراسم استقبال از نوروز مراسم کاشت درخت را داشتیم. دکترعباس قنبری با یادآوری این موضوع معتقد است که نوروز برای ایرانیها فقط یک تحویل سال ساده نیست بلکه پیام جهانی احترام به طبیعت را به همراه داشت. برای مثال همین سبزه هفتسین بهمعنای رویش دوباره طبیعت و زندگی است. مردم ایران باستان به مناسبت نوروز ابتدا درخت میکاشتند که به مرور زمان سبزکردن حبوبات جایگزین آن شد. البته این ماجرا هم دلیل علمی داشت با توجه به اینکه زیست ایرانیها بر پایه کشاورزی و دامداری بود، بانوان با سبزکردن ۱۲نوع حبوبات روی خشت خام دنبال این بودند تا متناسب با آب و هوای سال جدید کدام محصول برای پرورش در زمینهای کشاورزی قابل کشت است.
شنبهگردی نوروزی تهرانیهایکی از رسمهای جالب تهرانیها که دکتر قنبری در این نشست به آن اشاره میکند آیین طبیعتگردی در نخستین شنبه نوروز قبل از روز سیزدهبهدر است. مردم این گشتوگذار را نشانی از بروز رفتارهای اخلاقی و مناسب نسبت میدادند. آنها همچنین معتقد بودند، نوروز با شنبه پیوستگی دارد و براساس مطالعات نجومی آن روزگار روزهای شنبه پیوست با سیاره زحل و کیوان، یکشنبه با خورشید، دوشنبه با ماه، سهشنبه با مریخ دارد.
بهگفته جواد انصافی در تاریخ جشنهای نوروزی اسفندماه ویژه زنان بود و اسفندگان در همین زمان برگزار میشد. یکی از جشنهای زنانهای که این روزها میان زنان تهرانی فراموش شده و فقط در بعضی از شهرهای شمالی و بخشهایی از خراسان اجرا میشود، جشن ۳روزه حکومت زنان بود. در این مراسم که برای ایجاد قدرشناسی زوجین اجرا میشد، تا سه ۳روز هیچ مردی اجازه خروج از خانه را نداشت، باید تمام مسئولیت خانم خانه را انجام میداد و در قبال آن هم زنها فعالیتهای مردانه مانند سوارکاری، تیراندازی و... انجام میدادند. با این تغییر، زن و مرد خانه با سختیهای مسئولیت هرکدام آشنا میشدند و همین ماجرا عشق و انس و الفت آنها برای ادامه زندگی را بیشتر میکرد.
آشتیکنان در حمامها و پای دیگ سمنورفع کدورتها پای دیگ سمنوی سفره هفتسین از دیگر رسم تهرانیها بود که حدادی از آن یاد میکند. بنا بر روایت نصرالله حدادی، سمنوی هفتسین ازجمله خوراکیهای عیدانه محصول محلهها بود و مثل امروز، محصول آماده بازار نبود. به همین دلیل از چند روز مانده به عید در خانه یکی از اهالی بساط دیگ سمنو راه میانداختند، همه افرادی که پای این دیگ جمع میشدند، باید افراد صالح و دلپاک و خداشناسی بودند که کینهها و کدورتها از دل و روح و روانشان دور میکردند و اگر هم دلخوری داشتند به حرمت این دیگ با ریشسفیدی بزرگان حل میکردند.
این تهرانشناس حمامهای عمومی را از دیگر مکانهای آشتیکنان آخر سال تهرانیها عنوان میکند. او به این ماجرا اشاره دارد وقتی انسان لباس از تن میکند با کندن غرور و بسیاری منممنم گفتنها را از خود دور میکند و همین ماجرا به آرامش روح و روان کمک میکند. این موضوع دستمایه ریشسفیدان و بزرگان محله و فامیل بود تا اگر آخر سالی میان کسی کینه و کدورتی است در همین حمامها اسباب آشتیکنان فراهم شود.
در کردن سیزده در طبیعتدر فرهنگ ایرانی چیزی به نام سعد و نحس وجود ندارد. حدادی با بیان این مطلب گریزی میزند به فلسفه روز ۱۳نوروز و رسم سیزدهبهدر که در باور عامه بعضیها نحسی را به این روز نسبت میدهند. بهگفته این تهرانشناس در سومین روزماه اسفند، حیوانات جفتگیری میکردند و پس از گذشت۴۰ روز براساس تجربیات مردم آن دوران جنین حیوان تعیین جنسیت میشد. به شکرانه این ماجرا که غذای همه حیوانات اهلی در خانه گاو، بز و گوسفند و ماکیان آب و سبزه بود میرفتند و این شادی را در به معنای صحرا و دشت در میکردند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: حاجی فیروز چهارشنبه آخر سال جواد انصافی حاجی فیروز دایره زنگی آشتی کنان محیط زیست برای مثال تهرانی ها ایرانی ها زباله ها جمع آوری سبزی پلو هفت سین روز ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۵۲۸۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گره اندر گره
تین نیوز رانندگان و مالکان اتوبوس ها در 365 روز سال منتظرند که ناوگان فرسوده نوسازی شود، حقوق رانندگان ثابت و قیمت بلیت ها واقعی و غیردستوری شود و مسئولان برای این صنف با توجه به نیازمندی ها و درخواست های رانندگان و شرکت های مسافری تصمیم بگیرند. با این حال، برآیند گفت وگو با اهالی صنف این است که مسئولان بدون توجه به پیشنهادهای کارشناسانه و دلسوزانه بخش و بیشتر بر اساس مصالح مدیریتی، خط مشئ هایی تعیین می کنند که به ضرر مجموعه فعالان حمل و نقل جاده ای مسافری تمام می شود. غلامرضا خادمی زاده، رئیس کانون سراسری انجمن های صنفی رانندگان و دارندگان حمل ونقل جاده ای مسافری کشور در گفت وگو با ترابران، درباره دلایل مختلف کاهش مسافران جاده ای و در عین حال، کمبود بلیت اتوبوس در ایام نوروز 1403 توضیحاتی ارائه داده است.
ترابران: لطفاً برایمان توضیح بدهید که افزایش 25 درصدی قیمت بلیت اتوبوس که از 15 اسفند اعمال شد، چه تاثیری بر روند سفرهای نوروزی از طریق ناوگان مسافری داشت؟
در بحث افزایش قیمت بلیت اتوبوس، ما مشکلات فراوانی داشتیم، زیرا در ابتدا، وزیر راه به علت قول ها و تعهداتش نسبت به هیئت دولت در خصوص کنترل قیمت ها، با افزایش نرخ مخالفت می کرد، بنابراین ما هم اعتراضات خود را به همه نهادها و ارگان های مربوطه نظارتی و امنیتی اعلام کردیم که با این نرخ ها حرکت اتوبوس ها اصلاً به صرفه نیست چون اساساً بحث افزایش نرخ نیست، بحث یکسر خالی است، زیرا در ایام نوروز در برخی استان ها و شهرها مسافر هست، ولی در برگشت دیگر مسافری برای مبدأ نیست، در پایان سفرهای نوروزی هم به مبادی خاص مسافر هست، ولی برعکس نیست؛ بنابراین چون مشکل یک سر خالی را داشتیم، درخواست افزایش قیمت کردیم تا رانندگان و مالکان اتوبوس انگیزه ای برای فعالیت داشته باشند.
ضمن اینکه امسال استثنای دیگری هم داشتیم و آن تقارن ماه مبارک رمضان با پیک سفرهای نوروزی بود. بسیاری از مردمی که قصد سفر داشتند، به دلیل محدودیت های مربوط به روزه داری نمی توانستند مسافرت کنند. همانطور که می دانید اغلب مصرف کنندگان ناوگان جاده ای اقشار متوسط رو به پایین هستند و این افراد معمولاً بیشتر به عقاید مذهبی خود پایبند هستند، بنابراین هم کاهش شدید مسافر و هم مشکل یک سر خالی را داشتیم و با این شرایط، انگیزه ای هم برای مالکان و رانندگان نمی ماند.
البته این افزایش نرخ دردسر زیادی داشت و هنوز هم دردسر داریم، زیرا رسماً اعلام نشده بود. وزارت راه و شهرسازی محافظه کاری کرد و وزیر راه در برخی مصاحبه ها اعلام کرد که افزایش نرخ نداریم و در برخی صحبت های دیگر گفت افزایش نرخ داریم یا سازمان راهداری یک بار اعلام کرد که 30 تا 40 درصد افزایش نرخ داریم و بعد بار دیگر اعلام کرد که فعلاً افزایش نداریم. همین تناقض گویی ها باعث شد برخی از نهادهای نظارتی ازجمله تعزیرات در بعضی استان ها و ادارات کل صمت نامه بزنند، مکاتبه کنند و به صورت حضوری جلوی کار را بگیرند.
نفر- کیلومتر در کشور ما برای اتوبوس های VIP، 1662 تومان ، اما قیمت فروش آن 410 تومان است و قیمت نفر -کیلومتر اتوبوس های عادی هم 1089 تومان است، ولی با قیمت 240 تومان به فروش می رسد، یعنی ما حدوداً یک چهارم قیمت واقعی دریافت می کنیم
در اوج سفرهای نوروزی، واقعاً درگیری های زیادی داشتیم تا حدی که در برخی استان ها مانند کردستان و لرستان شرکت های مسافربری تهدید به تعطیلی و اعمال جریمه هم شدند، بنابراین آن افزایش 25 درصدی کمک آنچنانی برای ما نداشت. خیلی از شرکت ها به دلیل نامه های ادارات کل صمت نتوانستند پیش فروش بلیت داشته باشند یا برخی مالکان تمایلی برای انجام سفر نداشتند. همان طور که می دانید انجام سفرهای ایمن و آسوده نیاز به آرامش خاطر رانندگان و مالکان اتوبوس ها دارد، اما متأسفانه با وضعیتی که برایتان توضیح دادم، مالکان و رانندگان چون آرامش نداشتند، نتوانستند خدمات درخوری را به مسافران ارائه دهند.
متاسفانه سازمان راهداری نه تنها هیچ کمکی نکرد، بلکه اطلاعیه ای دادند که بسیار غیرکاشناسی و به نحوی مضحک بود. اعلام کردند که رانندگان بخش کالا که علاقه دارند می توانند در ایام نوروز در بخش مسافری هم فعالیت کنند در حالی که اگر راننده بازنشسته دفترچه اش ابطال شده، راننده کامیون هم دفترچه ندارد، اگر راننده بازنشسته کارت هوشمند مسافر ندارد، راننده بخش کالا هم ندارد، اصلاً کدام رانندگان حمل کالا با آن میزان حقوق و آسایش و آرامش که نه پلیس راه و نه گشت و نه دلالی مزاحمش می شود وارد این حوزه می شود؟!
ترابران: البته ظاهراً همان میزان افزایش 25 درصدی هم برای بخش مسافری رضایت بخش نبود و مدیرعامل اتحادیه تعاونی مسافربری های کشور هم گفتند این افزایش، دردی از مشکلات رانندگان و صاحبان اتوبوس ها دوا نمی کند.
ببینید ما در دنیا چیزی به نام آمار و محاسبات داریم و هر کاری نیاز به برنامه ریزی براساس آمار دارد. در حمل ونقل در تمام دنیا، در بخش کالا تن- کیلومتر را داریم و در بخش مسافر نفر-کیلومتر که براساس انواع هزینه ها، میزان تورم بنابر آمار بانک مرکزی و قیمت قطعات و تعمیرات، از هزینه بیمه تا حقوق راننده و عوارض بین راهی محاسبه می شود. نفر- کیلومتر در کشور ما برای اتوبوس های VIP، 1662 تومان ، اما قیمت فروش آن 410 تومان است و قیمت نفر -کیلومتر اتوبوس های عادی هم 1089 تومان است، ولی با قیمت 240 تومان به فروش می رسد، یعنی ما حدوداً یک چهارم قیمت واقعی دریافت می کنیم.
اگر نرخ امروز ما 4 برابر شود، تازه با قیمت قانونی برابر می شود. به این ترتیب، با 25 و30 درصد افزایش هم هیچ مشکلی حل نمی شود. شما ببینید با توجه به افزایش حداقل حقوق توسط وزارت کار، چند درصد حق بیمه رانندگان بالا رفته و چقدر حقوق رانندگان باید افزایش پیدا کند. پس از آن 25 درصد افزایش، 30 درصد آن بابت کمیسیون و عوارض کسر می شود.
پس واقعاً هیچ کمکی به معیشت رانندگان نشده، چون ما با نرخ واقعی فاصله داریم، این افزایش 25 درصدی فقط مسکن موقت بود، ولی با عملکرد وزیر راه و سازمان راهداری به عنوان متولی حمل ونقل جاده ای، لذت همان افزایش 25 درصدی قیمت بلیت را نتوانستیم بچشیم و با توجه به کاهش سفرها، در اوج سفرهای نوروزی تا 40 درصد اتوبوس ها با ظرفیت کامل حرکت نکردند.
تا سه سال پیش قیمت گذاری دست بخش خصوصی بود و متاسفانه اشتباه از خودمان بود که فقط نگران مسائل اقتصادی مسافران بودیم و نرخ های بلیت را واقعی نکردیم اما الان قیمت ها از طرف دولت دستوری شده است و همه فعالان را دچار مشکل کرده است، زیرا مسئولان در سازمان راهداری و وزارت راه بیش از هر چیز به پاسخگویی به مدیران رده بالای خود می اندیشند و در تصمیمات خود منافع و مصالح بخش را در نظر نمی گیرند.
ترابران: با توجه به مشکلاتی که به آنها اشاره کردید و حقوق کم رانندگان، آیا همه رانندگان فعال در انجام سفرهای نوروزی همکاری کردند؟
رانندگان به دلیل اینکه حقوقشان سرویسی است و کمترین حقوق در بین اقشار کارگری کشور را می گیرند، برای تامین هزینه های زندگی مجبورند که سرویس بروند و همه رانندگان در ایام نوروز حاضر بودند؛ پس اگر ما با کمبود راننده مواجه شدیم، به دلیل عدم برنامه ریزی و ساماندهی سازمان راهداری بود.
تا سه سال پیش قیمت گذاری دست بخش خصوصی بود و متاسفانه اشتباه از خودمان بود که فقط نگران مسائل اقتصادی مسافران بودیم و نرخ های بلیت را واقعی نکردیم اما الان قیمت ها از طرف دولت دستوری شده و همه فعالان را دچار مشکل کرده است
ما پیش از عید، به سازمان نامه زدیم و خواستیم که مانند ایام اربعین از رانندگان بازنشسته ای که هنوز توانایی انجام کار را دارند استفاده کنیم تا در پیک سفرهای نوروزی به ما کمک کنند. چندین نامه از طریق کانون رانندگان و دارندگان بخش مسافری ارسال کردیم و به صورت تلفنی و حضوری در جلسات این موضوع را پیگیری کردیم و قرار بود همکاری کنند، اما متاسفانه سازمان راهداری نه تنها هیچ کمکی نکرد، بلکه اطلاعیه ای دادند که بسیار غیرکاشناسی و به نحوی مضحک بود. اعلام کردند که رانندگان بخش کالا که علاقه دارند می توانند در ایام نوروز در بخش مسافری هم فعالیت کنند در حالی که اگر راننده بازنشسته دفترچه اش ابطال شده، راننده کامیون هم دفترچه ندارد، اگر راننده بازنشسته کارت هوشمند مسافر ندارد، راننده بخش کالا هم ندارد، اصلاً کدام رانندگان حمل کالا با آن میزان حقوق و آسایش و آرامش که نه پلیس راه و نه گشت و نه دلالی مزاحمش می شود وارد این حوزه می شود؟!
رانندگان بخش باری علی رغم محدودیت تردد کامیون ها در برخی ایام نوروز، حاضر نمی شوند با این حقوق پایین برای ما کار کنند و ترجیح می دهند تعطیلات را با خانواده اوقات خود بگذارند. در حالی که مسئولان خیلی راحت می توانستند که با قبول درخواست کانون رانندگان و دارندگان بخش مسافری برای استفاده از رانندگان بازنشسته که قبلاً آزموده شده بود این کمبود را جبران کنند. متاسفانه ما به شدت با کمبود رانندگان مواجه شدیم و به این کمبود راننده پلیس راهداری هم دامن به دلایل سختگیری های قانونی و حتی غیرقانونی می زند، دفترچه های بسیاری از راننده های ما گرفته شده و به دلیل توقیف دفترچه، رانندگان بسیاری نتوانستند با ما همکاری کنند. یعنی همه عوامل دست به دست هم دادند تا بخشی از ناوگان ما زمینگیر شوند و نتوانیم از حداکثر توان و داشته هایمان استفاده کنیم.
ترابران: آیا تعطیلات عید فطر، توانست موج جدیدی از سفرها را ایجاد کند که تا حدودی کسری حجم سفرهای نوروزی را جبران کند؟
با توجه به اینکه روز عید فطر معمولاً براساس تقویم نیست و براساس نظر علماست، بسیاری از افراد از قبل نمی توانند برای این ایام برنامه ریزی سفر کنند. ضمن اینکه سفرهای تعطیلات عید فطر کوتاه خواهد بود و سفر از استان های جنوبی به مشهد مقدس یا شهرهای شمالی امکان پذیر نیست. بیشتر این سفرها محدود می شود به سفرهای درون استانی و استان های همجوار که نمی تواند موجی ایجاد کند که تا حدی جبران کننده کمبود مسافر در نوروز باشید. این را هم در نظر داشته باشید که اتوبوس های ما 25 صندلی بیشتر ندارد، بیشتر از ظرفیت مشخصی، نمی توانیم کمبودهای گذشته خود را جبران کنیم.
ترابران: آیا یکی از عوامل کاهش سفرهای نوروزی مربوط به مسائل اقتصادی و کاهش قدرت خرید عموم جامعه نبوده است؟
بحث های اقتصادی قطعا تاثیرگذار است، ولی درصد کمی از دلایل کاهش سفر را شامل می شود، آنچه از نظر من اهمیت دارد عدم برنامه ریزی مسئولان برای سفرهای مردمی است، زیرا در نوروز، مسافران ساعت ها در ترافیک جاده ها می مانند موقعی که به مقصد می رسند، هیچ هتل و رستورانی نیست که پاسخگوی نیاز مسافران باشد و بسیاری از خدمات دهندگان از طریق گرانی یا ارائه خدمات بی کیفیت از تقاضای زیاد مسافران سوءاستفاده می کنند. با توجه به این مسائل، مثلاً خانواده من و تمام اقوامم هیچ گاه در ایام نوروز سفر نمی کنیم و برنامه سفر خود را در قبل یا بعد از ایام نوروز تنظیم می کنیم.
متاسفانه نبود برنامه ریزی و پیش بینی های لازم در سازمان های مرتبط با سفرهای مردمی از جمله سازمان راهداری، پلیس راه، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری باعث شده که نتوانند شرایط خوبی برای سفر مردم در ایام نوروز فراهم کنند. با توجه به تجربیات سفرهای نوروزی در سال های قبل، مردم متوجه شده اند بیش از آنچه که برایشان رفاه و آسایش داشته باشند، دچار مشکلات متعددی می شوند وگرنه علی رغم فشارهای شدید مالی مردم می توانند مسائل اقتصادی خود را به هر ترتیبی مدیریت کنند. به عنوان مثال، در مجتمع های خدمات رفاهی بین راهی هیچ گونه نظارتی در ایام نوروز وجود ندارد و مسافری هم که مثلاً می خواهد یک کیلو آجیل بخرد، دیگر زمانی ندارد که بخواهد با سامانه 124 تماس بگیرد و شکایت خود را از افزایش قیمت ها اعلام کند.
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید